داستان سیاه و سفید



کاملترین و بروزترین پرتال تفریحی تک بروز



http://takberoz.loxblog.ir

نویسندگان

درباره ما

    کاملترین و بروزترین پرتال تفریحی تک بروز
    سلام خیلی خوش اومدید زندگی زیباست، که گاه خاطره ای در میان خاطره ها خاطره ی خاطره ها می گردد ما را با نظرات خودتون در بهتر کردن وبلاگ یاری کنید.

عضویت در خبرنامه

براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



جدول ليگ برتر

آخرین مطالب سایت
محبوبترین مطالب
تبلیغات
دسته بندی ها
نظرسنجي
    کدام یک از مطالب تک بروز را می پسندید؟
آخرین نطرات کاربران
    ترانه - پوران وشادی وزهراومریم شماهاهم عین طیبه هستین خنگامن بافرشته جونم موافقمخیلی ازجامعه عقب موندین:) - 1394/5/3/takber
    ----------------------------
    ترانه - طیبه جون ناراحت نشی هافک کنم مخت تکون خورده که به اینامیگی خوب مغزتوشستشو بده نادون:) - 1394/5/3/takber
    ----------------------------
    يگانه - بگيد آيا واقعي - 1394/2/28/takber
    ----------------------------
    محمد جعفری - واقعا ممنون.. - 1394/1/12/takber
    ----------------------------
    مهرنوش - sobhan اسم شماست؟

    خخخخخخخ

    sobhan پیشتهاد می کنم واسه افزایش بازدیدت با هم تبادل لینک کنیم. منتظرتم !!! - 1393/9/18
    ----------------------------
    شایان عیوضی - ممنون عالی بود - 1393/9/2/takber
    ----------------------------
    ,وحید - عالییییییییه - 1393/9/2/takber
    ----------------------------
    پری - خوب بود - 1393/8/27/takber
    ----------------------------
    جواد - پسورد فایل چیه ؟ خواهشا

    - 1393/8/25
    ----------------------------
    حنانه14 - خیلی باحال بودن حال کردممممممممممم
    - 1393/8/22/takber
    ----------------------------
امکانات جانبی
جستجوگر پیشرفته سایت



تبلیغات
    < فروش ویژه آچار همه کاره آی نام



    آچار همه کاره آی نام - Snap n Grip، بهترین وسیله برای فنی کاران. برای همه ی شکل ها و سایز های پیج طراحی شده. وسیله ی مورد نیاز برای هر خانه ...
    با این آچار می توانید هر چیزی که می خواهید را به راحتی هر چه تمام تر باز کنید. از شیر آب و شوفاژ گرفته تا مهره های خیلی ریز. با آچار همه کاره آی نام، دیگر شما نیاز به حمل و نگهداری آچار های دیگر ندارید. استفاده و حمل آچار Snap n Grip فوق العاده لذت بخش و آسان است. ویژگی مهم آچار آی نام طراحی خاص دهانه آن می باشد که هنگام باز کردن یا بستن مهره و یا جایی که می خواهید از آن استفاده کنید قفل می شود و این امر باعث شده شما به راحتی هر چه تمام تر کارتان را انجام می دهید. آچار همه کاره آی نام (Snap n Grip) وسیله ای بسیار ضروری برای هر خانه ای می باشد.

    روش خرید: برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

    قیمت: 54000 تومان

    >
< فروش ویژه دستکش تاچ اسکرین - Silver Touch



دستکش Silver Touch مخصوص کار با گوشی ها و تبلت های لمسی. جنس فوق العاده با کیفیت و مقاوم. در روز های سرد با دستانی گرم از موبایل یا تبلت لمسی خود لذت ببرید ...
همانطور که می دانید در زمستان و در سرما کار کردن با گوشی لمسی و دستان سرد بسیار دشوار است. و از آنجا که دستکش های معمولی روی گوشی هیچ عکس العملی ندارند، شما مجبور هستید دستکش های خود را در بیاورید و با دست های سرد از گوشی یا تبلت خود استفاده کنید. در اینجا دستکش سیلور تاچ به کمک شما می آید. این دستکش ها مانند دستکش های زمستانی دست ها را گرم نگاه میدارند با این تفاوت که شما می توانید با گوشی، تبلت یا هر وسیله لمسی دیگر خود به راحتی کار کنید. سبب این امر، استفاده از الیاف نقره در نوک انگشتان دستکش است که قابلیت اتصال دست با گوشی را فراهم می سازد. برای اولین بار در ایران، توسط شرکت میهن استور، دستکش های سیلور تاچ، مشکل استفاده از گوشی، تبلت یا هر وسیله لمسی در سرما را برای همیشه حل می کند.
این دستکش ها در رنگهای مشکی، آبی، طوسی و قهوه ای برای هر سلیقه ای طراحی شده است. حساسیت عملکرد این دستکش روی گوشی های لمسی به مانند حساسیت دست میباشد. همچنین سایز این محصول به گونه ای است که برای هر دستی مناسب می باشد.

روش خرید: برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

قیمت: 24800 تومان

>
تبلیغات
    < فروش ویژه پایه عکاسی مونوپاد



    پایه عکاسی مونوپاد، لذت عکاسی در زوایای غیر عادی. با موبایلتان از راه دور عکس سلفی بگیرید. نگه دارنده انواع موبایل و دوربین دیجیتال برای عکاسی یا فیلم برداری ...
    مونوپاد، یک وسیله تک‌پایه‌، سبک، جمع‌وجور و کاربردی برای موبایل و دوربین دیجیتال است. این وسیله برای ثبت عکس‌هایی از زاویه دید غیر معمول کاربرد بسیاری دارد. به ویژه برای برداشتن عکس‌ های سلفی (عکس از خود) و عکس های دسته جمعی بسیار عالی است. مونوپاد از جنس آلومینیوم ساخته شده است و علاوه بر وزن کم، استحکام و دوام بسیاری نیز دارد. به همین دلیل، می‌توانید همه جا آن را با خود حمل کنید و همین که سوژه جالب به چشمتان خورد، به صورت عکس‌های سلفی تکی و یا دسته جمعی عکس بردارید.

    روش خرید: برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

    قیمت: 36000 تومان

    >

    داستان سیاه و سفید

    داستان «سیاه و سفید» از هارولد پینتر

    داستان, داستان سیاه و سفید, داستان زیبای سیاه و سفید

     

    نگاهی مختصر به داستان‌نویسی هارولد پینتر


    نخستین تجربه‌ی پینتر در داستان‌نویسی در نوجوانی‌اش در ۱۹۴۵ است. او ابتدا کولوس را به صورت شعر و سپس داستان کوتاه نوشت و در یک مجله‌ی محلی به چاپ رساند. پینتر معتقد بود نوشتن برای تاتر به خاطر نقش محوری زبان و محدودیت‌های صحنه و نیز به این دلیل که جوهر تفکر را باید با ایجاز و خست کامل بیان کرد، سخت‌تر است تا نوشتن رمان و داستان.

     

    مؤلفه‌هایی که از ویژگی‌های پینتر در نمایش‌نامه‌نویسی است، در داستان‌ها و طرح‌های وی نیز وجود دارد. حضور دو نفر در یک محیط بسته، چالش هویت فردی، سکوت‌ها و مکث‌ها، طنز سیاه، مسئله‌ی قدرت و سلطه در سطوح فردی و اجتماعی، دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی، و ایجاز و اختصار از شاخصه‌های مشترک قالب‌های متنوع نوشتاری پینتر است.

     

    به هر صورت او گه‌گاه دستی در داستان و رمان برده و در کارنامه‌ی هنری خود سه مجموعه داستان کوتاه و طرح و یک رمان به جای گذاشته است. جرالد پاترتون در سال ۱۹۶۹ از برخی طرح‌ها و داستان‌های پینتر از جمله، سیاه و سفید، متقاضی و سختی‌های کار، یک مجموعه انیمیشن ساخت که مورد توجه منتقدان قرار گرفت. کوتوله‌ها تنها رمان پینتر و یکی از گیج‌کننده‌ترین آثار اوست که موضوع تثبیت و هویت درون مایه‌ی اصلی اثر به حساب می‌آید. صداهایی در تونل، تس، از این بابت متأسفم، و دختران از آخرین داستان‌های کوتاه او هستند.

     

    پینتر سیاه و سفید را در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۵ نوشت، ولی انتشار این داستان کوتاه به ۱۹۶۶ بازمی‌گردد.

     

    * * *


    سیاه و سفید

    نوشته‌ی هارولد پینتر

     

    برگردان: شعله آذر

     

    همیشه سوار خط شب‌رو می‌شوم. همه‌ی شش روز هفته را. تا ماربل آرچ پیاده می‌روم و سوار خط ۲۹۴ می‌شوم که مرا می‌برد خیابان فلیت. هیچ با مردهای تو اتوبوس حرف نمی‌زنم. بعد هم می‌روم تو سیاه و سفید که تو خیابان فلیت است. گاهی هم دوستم می‌آید آن‌جا. یک فنجان چایی می‌خورم.

     

    دوستم قدبلندتر اما لاغرتر از من است. گاهی وقت‌ها می‌آید و با هم می‌نشینیم پشت میز بار. همیشه جا براش نگه می‌دارم، اما آدم همیشه هم نمی‌تواند جا نگه دارد. با آدم‌هایی که جای دوستم را می‌گیرند، هیچ حرف نمی‌زنم. بعضی‌ها فکر می‌کنند هیچ به حرف‌هاشان گوش نمی‌دهم. گاهی مردی روزنامه‌ی صبح را سُر می‌دهد سمت من، روزنامه‌ی اول صبح را. به من گفته که قبلاً چه کاره بوده. من هیچ وقت نمی‌روم تو بارِ نزدیک اِمبنک مِنت. یک بار فقط رفته‌ام آن‌جا. آدم از همان پشت شیشه می‌تواند ببیند که سرِ آن میزها چه خبر است. محوطه‌ی آن‌جا اغلب پر از کامیون است.

     

    همیشه عجله دارند. اغلب هم همان راننده کامیون‌ها. گاهی راننده‌های دیگری هم هستند. داداشم همین جوری بود. عادت داشت برای همان کارها برود آن جا. اما من شب که نباشد، بهتر می‌توانم به کارم برسم، تاریک که می‌شود، همیشه چراغ‌های سیاه و سفید روشن است. گاهی هم چراغ‌هاش آبی‌اند، که خوب نمی‌توانم ببینم. تو سرما، سرما که نباشد بهتر می‌توانم. همیشه سیاه و سفید گرم است. گاهی هم کوران می‌شود و من آن جا نمی‌خوابم. ساعت که پنج می‌شود، کرکره‌ها را می‌کشند پایین تا زمین را تی بکشند. همیشه دامن طوسی و روسری قرمزم را می‌پوشم. هیچ وقت مرا بدون ماتیک نمی‌بینی. گاهی دوستم می‌آید، همیشه با دو تا چایی می‌آید. هر وقت یک مردی جایش را می‌گیرد، بهش می‌گوید که بلند شود.

     

    از من بزرگ‌تر اما لاغرتر است. سرما که باشد، سوپ می‌گیرم. این جا سوپ‌های خوبی گیر آدم می‌آید. یک تکه نان هم می‌دهند. با چایی یک تکه نان نمی‌دهند، ولی با سوپ چرا. برای همین سرما که می‌شود، سوپ می‌گیرم. آدم این جا همیشه خط شب‌رو می‌بیند که می‌رود وسط شهر. همه‌ی خط‌ها همین دور و برها هستند. هیچ وقت راه دیگری نمی‌روم، نه راهی که بعضی از این خط‌ها می‌روند. خیابان لیورپول رفتم، آن جایی که آخرِ خط بعضی از همین اتوبوس‌هاست. صورتش رنگ‌پریده‌تر از من است.

     

    این نورها آدم را یک کم دل‌مرُده می‌کنند. یک بار مردی ایستاد به سخنرانی. پاسبان آمد تو. بیرونش کردند. بعد، پاسبان آمد پیش ما. ما زود دَکَش کردیم، دوستم دَکَش کرد. آن وقت دیگر ندیدمش، هیچ کدام از آن‌ها را. با پاسبان‌ها نمی‌پرند. دوستم به پاسبان گفت که من یک کم برای این کار پیرم. پاسبان از من پرسید: راست می‌گه؟ دوستم بهش گفت: واست زیادی پیره. پاسبان رفت. اهمیتی ندادم، سر و صدای زیادی نیست، همیشه یک کم سر و صداست. یک بار چند تا جوان با تاکسی آمدند. دوستم قهوه دوست ندارد. من هیچ وقت قهوه نمی‌خورم. تو ایستون که بودم، قهوه می‌خوردم، یکی دو بار وقتِ برگشتن، رفتم آن جا. سوپ سبزی را بیش‌تر از سوپ گوجه‌فرنگی دوست دارم. بعد یک کاسه سوپ گرفتم و این مردک تکیه داده بود به میز، مستِ خواب بود، رو آرنجش خوابش برده بود و مدام سرش می‌خورد به میز و موهاش می‌ریخت تو سوپم، مستِ خواب بود. کاسه‌ام را کشیدم کنار. اما ساعت پنج کرکره‌ها را می‌کشند پایین تا زمین را تی بکشند. نمی‌گذارند آدم بماند تو بار. دوستم هیچ وقت نمی‌ماند، اصلاً اگر باشد. آدم نمی‌تواند یک فنجان چایی بخرد. ازشان خواسته‌ام، ولی نمی‌گذارند آدم بنشیند آن جا، هیچ وقت، حتا اگر سرِ پا باشی. ولی می‌شود همان دور و بر چهار ساعتی پلکید. فقط ساعت یک و نیم در را می‌بندند. آدم می‌تواند برود بارِ نزدیک امبنک منت، ولی فقط یک بار رفتم آن جا. همیشه هم روسری قرمزم را سرم می‌کنم. هیچ وقت مرا بدون ماتیک نمی‌بینی. بهشان نگاهی می‌اندازم. هیچ وقت مرا بلند نمی‌کنند. یک بار دوستم را بردند تو کامیون. خیلی نگهش نداشتند. دوستم گفت ازش خوش‌شان آمده بوده. من که برای این چیزها سوار کامیون نمی‌شوم.

     

    آدم باید خودش را پاک و پاکیزه نگه دارد. ولی دوستم برای هیچ کدام از آن‌ها نیست که می‌رود سیاه و سفید. البته آن‌ها هم خیلی دنبالش نیستند. من حواسم پی نگاه‌هایشان هست. اغلب هیچ کس نگاهم نمی‌کند. خیلی نمی‌شناسم‌شان، بعضی‌ها را این دور و بر دیده‌ام. زنی با کلاه بزرگ سیاه و چکمه‌های بزرگ سیاه می‌آید تو. هیچ سر در نیاورده‌ام که چه کاره است. مردک روزنامه‌ی صبح را سُر می‌دهد سمت او. راهش خیلی طولانی نیست. آدم می‌تواند پیاده برود و برگردد. هوا که روشن می‌شود، می‌روم.

     

    دوستم منتظر نمی‌ماند. او هم می‌رود. اهمیتی نمی‌دهم. یکی هست که خیلی حالم ازش بهم می‌خورد. یک بار با یک کت پوستی آمد این جا. دوستم می‌گوید این‌ها به آدم تزریقی می‌دهند، همه‌شان از وایت هال می‌آیند، دوستم می‌گوید فکر همه جایش را هم کرده‌اند. نفست را می‌بُرند. پشت گوشَت تزریق می‌کنند. بعد، دوستم آمد. یک کم عصبی بود. آرامَش کردم. روشن که باشد، پیاده می‌روم تا آلدویچ. دارند روزنامه می‌فروشند. روزنامه خوانده‌ام. یک روز صبح پیاده رفتم تا پل واترلو. اتوبوس آخرِ خط ۲۹۶ را دیدم. حتماً آخری بود. تو روزِ روشن، هیچ شبیه خط‌های شب‌رو نبود.

     

     

    منبع: khazzeh.com

    


    امتیاز : نتیجه : 3 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 1

    به اشتراک گذاری کنید:
    بخش نظرات این مطلب

      نام
      آدرس ایمیل
      وب سایت/بلاگ
      :) :( ;) :D
      ;)) :X :? :P
      :* =(( :O };-
      :B /:) =DD :S
      -) :-(( :-| :-))
      نظر خصوصی

       کد را وارد نمایید:

      آپلود عکس دلخواه:








      برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید